7 راهکار برای افزایش شانس موفقیت استارت آپ ها
استارت آپها به عنوان یکی از پویاترین بخشهای دنیای کسبوکار، نقش بسزایی در نوآوری، توسعه اقتصادی و بهبود فرآیندهای صنعتی دارند. با این حال، بسیاری از استارت آپها در مراحل ابتدایی رشد خود با چالشها و مشکلات متعددی روبهرو میشوند که در صورت عدم مدیریت صحیح، ممکن است با شکست مواجه شوند. از این رو، داشتن یک استراتژی کارآمد برای رشد و تداوم فعالیت، حیاتی است. این مقاله به بررسی برخی از مهمترین درسها و نکات کلیدی برای استارت آپها میپردازد که در مسیر توسعه و پیشرفت خود باید به آنها توجه داشته باشند. تا کارآفرینان بتوانند با استفاده از تجربیات گذشته و راهکارهای اثربخش، از خطرات و اشتباهات رایج جلوگیری کنند و شانس موفقیت خود را افزایش دهند.
زود عرضه کنید
میتوان گفت که مهمترین دستورالعمل برای یک استارت آپ این است که: نسخه ۱ را سریع بیرون بدهید، سپس آن را بر اساس واکنش کاربران بهبود بخشید. منظور این نیست که چیزی پر از اشکال منتشر کنید، بلکه باید چیزی حداقلی را منتشر کنید.
استارتآپهای زیادی به دلیل کندی در انتشار مطالب از بین رفتهاند. از آنجا که شما کاربران خود را نمیشناسید، حدس زدن آنچه آنها دوست خواهند داشت خطرناک است. بهتر است چیزی را منتشر کنید و بگذارید آنها به شما بگویند. کاربران لینوکس شکایت کردند که بیش از حد از فلش استفاده میکند، بنابراین آنها نرمافزار خود را دوباره نوشتند تا این کار را نکنند. اگر آنها منتظر میماندند تا همه چیز را یکباره منتشر کنند، این مشکل را تا زمانی که عمیقتر جا افتاده بود، کشف نمیکردند. حتی اگر هیچ کاربری نداشتید، باز هم مهم است که سریع منتشر کنید، زیرا برای یک استارتآپ، انتشار اولیه به عنوان یک سفر آزمایشی عمل میکند.
شاید مهمترین دلیل برای انتشار زودهنگام این باشد که باعث میشود سختتر کار کنید. دقیقاً به همین دلیل است که مردم آن را به تعویق میاندازند. آنها میدانند که پس از انجام آن باید خیلی بیشتر کار کنند.
مدام ویژگی جدید بیفزایید
البته، “زود عرضه کنید” یک جزء دوم هم دارد که بدون آن این توصیه ناقص خواهد بود. اگر با چیزی شروع میکنید که کارایی زیادی ندارد، باید سریع آن را بهبود بخشید. هر چه ایدههای بیشتری پیادهسازی کنید، ایدههای بیشتری به ذهنتان میرسد. باید حداقل هر یک دو روز یک بار سیستم خود را بهبود بخشید.
اگر در پاسخ به نظرات کاربران بهبود پیدا کنید، آنها حتی بیشتر شما را دوست خواهند داشت، زیرا کاربران عادت کردهاند که شرکتها آنها را نادیده بگیرند. وقتی یک محصول از مرحلهای که نقصهای آشکاری دارد عبور میکند، شما به آن عادت میکنید، و به تدریج ویژگیهایی که دارد به هویت آن تبدیل میشوند. راهحل این است که فرض کنید هر چیزی که ساختهاید، بسیار کمتر از آن چیزی است که میتواند باشد. خودتان را مجبور کنید، به عنوان یک تمرین فکری، مدام به فکر بهبود باشید.
خوب، بله، چیزی که دارید عالی است. اما اگر مجبور بودید چیزی را تغییر دهید، چه تغییری میدادید؟
البته، “زود عرضه کنید” یک جزء دوم هم دارد که بدون آن این توصیه ناقص خواهد بود. اگر با چیزی شروع میکنید که کارایی زیادی ندارد، باید سریع آن را بهبود بخشید. هر چه ایدههای بیشتری پیادهسازی کنید، ایدههای بیشتری به ذهنتان میرسد. باید حداقل هر یک دو روز یک بار سیستم خود را بهبود بخشید.
اگر در پاسخ به نظرات کاربران بهبود پیدا کنید، آنها حتی بیشتر شما را دوست خواهند داشت، زیرا کاربران عادت کردهاند که شرکتها آنها را نادیده بگیرند. وقتی یک محصول از مرحلهای که نقصهای آشکاری دارد عبور میکند، شما به آن عادت میکنید، و به تدریج ویژگیهایی که دارد به هویت آن تبدیل میشوند. راهحل این است که فرض کنید هر چیزی که ساختهاید، بسیار کمتر از آن چیزی است که میتواند باشد. خودتان را مجبور کنید، به عنوان یک تمرین فکری، مدام به فکر بهبود باشید.
خوب، بله، چیزی که دارید عالی است. اما اگر مجبور بودید چیزی را تغییر دهید، چه تغییری میدادید؟
آگاهانه بترسید. همه ترسها “به جا” نیستند
استارتآپها حق دارند که دچار پارانویا باشند، اما گاهی اوقات از چیزهای اشتباهی میترسند. بیشتر فجایع آشکار آنقدر که به نظر میرسند نگرانکننده نیستند. فجایع در یک استارتآپ عادی هستند: یکی از بنیانگذاران استعفا میدهد، شما یک حق اختراع را پیدا میکنید که آنچه شما انجام میدهید را پوشش میدهد، سرورهای شما دائماً از کار میافتند، شما با یک مشکل فنی غیرقابل حل مواجه میشوید، باید نام خود را تغییر دهید، یک معامله شکست میخورد – اینها همه جزء موارد عادی هستند. آنها شما را نخواهند کشت مگر اینکه اجازه دهید. چیزی که شما باید به عنوان یک استارتآپ از آن بترسید، نه بازیگران تثبیتشده، بلکه سایر استارتآپهایی هستند که نمیدانید هنوز وجود دارند. نگاه کردن فقط به رقبای موجود میتواند به شما حس امنیت کاذب بدهد. شما باید با آنچه شخص دیگری میتواند انجام دهد رقابت کنید، ایده شما هر چه باشد، شخص دیگری در آنجا هست که روی همان چیز کار میکند.
در هر صورت، رقبا بزرگترین تهدید نیستند. استارتآپهای زیادی خودشان را نابود میکنند تا اینکه توسط رقبا له شوند. راههای زیادی برای انجام این کار وجود دارد. اما سه مورد اصلی: اختلافات داخلی، لختی و نادیده گرفتن کاربران است. هر کدام از این موارد به تنهایی برای کشتن شما کافی است.
متعهد و مصمم باشید، اما منعطف!
مهمترین ویژگی در بنیانگذار یک استارتآپ، عزم راسخ است. البته، اگر میخواهید ثروتمند شوید، صرفاً مصمم بودن کافی نیست. شما باید باهوش هم باشید، درست است؟ اداره یک استارتآپ مانند راه رفتن روی دستان است: ممکن است، اما تلاش خارقالعادهای میطلبد. اگر از یک کارمند معمولی خواسته شود کارهایی را که یک بنیانگذار استارتآپ باید انجام دهد، انجام دهد، بسیار خشمگین خواهد شد.
تصور کنید که در یک شرکت بزرگ استخدام شدهاید و علاوه بر نوشتن نرمافزار ده برابر سریعتر از آنچه قبلاً مجبور بودید، از شما انتظار میرود که به تماسهای پشتیبانی پاسخ دهید، سرورها را مدیریت کنید، وبسایت را طراحی کنید، با مشتریان تماس بگیرید، فضای اداری شرکت را پیدا کنید و بیرون بروید و برای همه ناهار تهیه کنید. و همه این کارها را نه در فضای آرام یک شرکت بزرگ، بلکه در پسزمینهای از فجایع دائمی انجام دهید. این بخشی است که واقعاً نیاز به عزم راسخ دارد. در یک استارتآپ، همیشه فاجعهای در حال رخ دادن است. بنابراین اگر کمترین تمایلی به یافتن بهانهای برای ترک کار دارید، همیشه حداقل یک بهانه درحال چشمک زدن به شماست. اگر فاقد تعهد باشید، فقط متوجه خواهید شد که به دلایلی مرموز، چیزهای خوب برای رقبای شما اتفاق میافتد نه برای شما. و به نظر شما خواهد رسید که بدشانس هستید. شما باید مصمم باشید، اما انعطافپذیر، مانند یک بازیکن خط حمله!
همیشه جا برای چیزهای جدید هست
همیشه جایی برای چیزهای جدید وجود دارد. در هر نقطه از تاریخ، حتی تاریکترین بخشهای قرون وسطی، مردم چیزهایی را کشف میکردند که باعث میشد همه بگویند “چرا کسی قبلاً به این فکر نکرده بود؟ دلیلی که ما فرصتهای اطراف خود را نمیبینیم این است که با هر نحوی که اوضاع باشد، خود را وفق میدهیم و فرض میکنیم که اوضاع باید همینطور باشد.
امیدوار باشید اما امید واهی نداشته باشید
بنیانگذاران استارتآپ به طور طبیعی خوشبین هستند. در غیر این صورت این کار را نمیکردند. اما شما باید با خوشبینی خود همانند هسته یک رآکتور هستهای رفتار کنید: به عنوان منبعی از قدرت که در عین حال بسیار خطرناک است. شما باید یک سپر دور آن بسازید، وگرنه شما را سرخ خواهد کرد.
محافظت از خوشبینی شما در هیچ جا مهمتر از معاملات نیست. اگر استارتآپ شما در حال انجام معاملهای است، فقط فرض کنید که قرار نیست اتفاق بیفتد.
کاربران را خوشحال کنید
بهبود مداوم نمونهای از یک قانون کلیتر است: کاربران را خوشحال کنید.
یک چیز مشترک بین همه استارتآپها این است که نمیتوانند کسی را مجبور به انجام کاری کنند. به همین دلیل است که استارتآپهای موفق، چیزهای عالی میسازند. آنها مجبورند، وگرنه نابود میشوند. اکثریت قریب به اتفاق افرادی که از سایت شما بازدید میکنند، بازدیدکنندگان معمولی خواهند بود. این آنها هستند که باید سایت خود را برایشان طراحی کنید. افرادی که واقعاً اهمیت میدهند، آنچه را که میخواهند خودشان پیدا خواهند کرد. تا حد امکان مختصر توضیح دهید که سایت شما دقیقاً در مورد چیست. چند بار به سایتی سر زدهاید که به نظر میرسید فرض میکند شما از قبل میدانید که آنها چه کار میکنند؟
یک استارتآپ باید بتواند در یک یا دو جمله دقیقاً توضیح دهد که چه کار میکند. و نه فقط برای کاربران. شما به این برای همه نیاز دارید: سرمایهگذاران، خریداران، شرکا، خبرنگاران، کارمندان بالقوه و حتی کارمندان فعلی. شما احتمالاً نباید حتی شرکتی را برای انجام کاری که نمیتوان در یک یا دو جمله به طور قانعکنندهای توصیف کرد، راهاندازی کنید. وظیفه سایت شما این است که بازدیدکنندگان معمولی را به کاربر تبدیل کند.